خدمت به پادشاه عامل قتل شد
خدمت به پادشاه؛ عامل قتل
یکی از پادشاهان بزرگ ؛ ساندا برای جاودانه کردن نام پادشاهی سرزمین و رقابت با برادر خود که امپراطور و پادشاه سرزمین شرقی ناتومی (یکی از بزرگترین و قدرتمند ترین امپراطوری در زمینه معماری و نظامی) بود تصمیم گرفت که قصری باشکوه بسازد که در دنیا بی نظیر باشد و تالار اصلی آن در عین شکوه و بزرگی و عظمت ستونی نداشته باشد !!!
اما پس از سالها و کار وتلاش و محاسبه ، کسی از عهده ساخت سقف تالار اصلی بر نیامد و معماران مدعی زیادی بر سر این کار جان خود را از دست دادند تا اینکه ناکامی پادشاه او را به شدت افسرده و خشمگین ساخت و دست آخر معلوم شد که معمار زبر دست و افسانه ای به نام میانا از خدمتگذاران سرزمین شرقی ناتومی وجود دارد که این کار از عهده او بر می آید …
پادشاه ساندا نامه ای را نوشت و به سرزمین شرقی ناتومی برای کامل کردن سقف قصر خود بکار گیرد و بالاخره بعد 3 روز او را به سرزمین ساندا آورند و کار را به او سپردند و او طرحی نو در انداخت و کاخ افسانه ای ساندا را تا زیر سقف بالا برد و اعجاب و تحسین همگان را برانگیخت اما درست وقتی که دیواره ها به زیر سقف رسید میانا خدمت گذار سرزمین شرقی ناتومی ناپدید شد و کار اتمام قصر ساندا نیمه کار ماند ...
تمامی سربازان ارتشی و نظامی قصر مدتها را پی او گشتند ولی اثری از او نجستند و پادشاه ساندا و سرزمین شرقی ناتومی خشمگین و ناکام دستور دستگیری و محاکمه و مرگ او را صادر کردند تا پس از هفت سال دوباره سر و کله میانا پیدا شد .
او که با پای خود امده بود دست بسته و در غل و زنجیر به حضور پادشاه آورده شد و شاه دستور داد او را به قتل برسانند و گردن او را در بالاترین نقطه قصر به یادگار بگذارند تا عبرتی برای آیندگان شود. پادشاه با صدایی رسا فریاد زد : آهای مرتیکه ؛ دیگر کارت به جایی رسیده است که بزرگترین پادشاه ساندا را دور میزنی؟هاااااان. اما میانا درخواست کرد قبل از مرگ به حرفهای او گوش کنند و توضیح داد که علت ناکامی معماران قبلی در برافراشتن سقف تالار بی ستون این بوده است که زمین به دلیل فشار دیواره ها و عوارض طبیعی نشست می کند و اگر پس از بالا رفتن دیواره بلافاصله سقف ساخته شود به دلیل نشست زمین بعدا سقف نیز ترک خورد و فرو می ریزد و قصر جاودانه نخواهد شد…
پس لازم بود مدت هفت سال سپری شود تا زمین و دیواره ها نهایت افت و نشست خود را داشته باشند تا هنگام ساخت سقف که موعدش همین حالا است مشکلی پیش نیاید و اگر من در همان موقع این موضوع را به شما می گفتم حمل بر ناتوانی من می کردید و من نیز به سرنوشت دیگر معماران ناکام به کام مرگ می رفتم …
پادشاه و وزیران به هوش و ذکاوت او آفرین گفتند و ادامه کار را با پاداش بزرگتری به او سپردند و میانا ظرف یک سال قصر ساندا را اتمام و آماده افتتاح نمود .
مراسم باشکوهی برای افتتاح قصر در نظر گرفته شد و شخصیتهای بزرگ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، معماری، نظامی آن عصر و سرزمینهای همسایه نیز به جشن دعوت شدند و میانا با شور و اشتیاق فراون تالارها و سرسراها واطاقها و راهروها و طبقات و پلکانها و ایوانها و چشم اندازهای زیبا و اسرار امیز قصر را به پادشاه و هیات همراه نشان میداد و دست آخر پادشاه را به یک اطاق کوچک مخفی برد و رازی را با در میان گذاشت و به دیواری اشاره کرد و تکه اجری را نشان داد و گفت : کل بنای این قصر به این یک آجر متکی است که اگر آنرا از جای خود در آوری کل قصر به تدریج و آرامی ظرف مدت یک ساعت فرو میریزد و این کار برای این کردم که اگر یک روز کشورت به دست بیگانگان افتاد نتوانند این قصر افسانه ای را تملک کنند شاه خیلی خیلی خوشحال شد و از سر شگفتی میانا به خاطر هنر و هوش و درایتش تحسین کرد و به او وعده پاداشی بزرگ داد و گفت این راز را باکسی در میان نگذار …
تا اینکه در روز موعود قرار شد پاداش میانا معمار را بدهد . او را با تشریفات تمام به بالاترین ایوان قصر بردند و در برابر چشم تماشا گران دستور داد به پایین پرتابش کنند تا بمیرد!!!
سربازان بصورت عملیاتی به بالاترین ایوان قصر خود را به میانا رسانند و آماده پرتاب او به پایین شدند.
میانا در آخرین لحظات حیات خود به چشمان پادشاه نگاه کرد و با زبان بی زبانی پرسید چرا ؟؟؟!!!
و پادشاه گفت برای اینکه جز من کسی راز جاودانگی و فنای قصر نداند و با این جمله او را به پایین پرتاب کرده و راز را برای همیشه از همه مخفی نگاه داشت…!
امپراطور سرزمین شرقی ناتومی با اطلاع این اتفاق، به تمام کل قوا ، ارتش، اسب های زره سنگی و و سواره نظام ها و پیاده های خشگین سیودا دستور آماده باش فوری برای حمله سریع السیر به پادشاه بزرگ ساندا را صادر کرد.
امپراطور سرزمین شرقی فورا نامه ای را با سبک ذیل به امپراطور ساندا ارسال کرد و تهدیدی سنگین و ننگ را به روح کشور و امپراطوری او صادر کرد.
به امپراطوری سرزمین ساندا
از امپراطوری پادشاه سرزمین شرقی ناتومی
متاسفانه ما مطلع شدیم شما دست به کار وحشتناکی بر علیه سرمایه های معماری کشور ما متحمل شده اید و سرزمین شرقی ناتومی را بسیار خشمگین نموده اید شما با این کار ضربه ی محلکی به پیکر سرزمین خود وارد کرده اید... ما جواب این حرکت وحشایانه شما را در قصر خودتان خواهیم داد.
منتظر ما باشید.
امپراطور ساندا با دیدن متن نامه، آن را شوخی محض عنوان کرد و همانند دیگر روزها ، زندگی معمولی خود را دنبال کرد ولی امپراطور سرزمین شرقی دو روز بعد یعنی راس ساعت 3 صبح دستور حمله ی گلوله ای مستقر در کنار دریا برای ضربه ی مهلک به ورودی امپراطوری ساندا بود. لشکر ناتومی به محض رسیدن به درب ورودی دستور آغاز عملیات حمله را گرفتند و اولین حمله بوسیله سواره نظام آهنین و نابودی ضلع جنوبی سرزمین ساندا را تصرف ضلع شمالی سرمین ساندا را تصاحب کرد
وقتی امپراطوری ساندا این موضوع را مطلع شد به ارتش خود آمده باش نداد و با نیروهای اندک قصر به سمت امپراطوری شرقی ناتومی رفت و درخواست انصراف از ادامه عملیات شد و ادامه داد که تمام خسارت ، دیه و شرطی برای برگشت نیروهای امپراطوری ناتومی دستور دهند امپراطوری ساندا انجام خواهد داد....
امپراطوری ناتومی دستور بازگشت تمام نیروها را صادر کرد و امپراطوری ساندا متعهد شد در امسال و سال آینده تمامی درآمد معماری سرزمین ساندا باید در اختیار سرمین شرقی ناتومی قرار گیرد.
نتیجه گیری : متاسفانه ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود نیاز داریم و سلیقه ما می کشد می‌توانیم هدایت کنیم…
مدیر سایت:
